سفارش تبلیغ
صبا ویژن

صاحب تفسیر المنار از مسند احمد و ترمذی و نسایی و ابن ماجه ، حدیث ( من کنت مولاه فعلی مولاه ) را باسند صحیح و موثق بیان کرده است و با بیان دو جمله به خیال خود در آن تشکیک نموده است : اول اینکه مراد از ولایت دوستی است !! غافل از اینکه دوستی نیاز به بیعت گرفتن و تبریک گفتن و آن همه تشریفات در غدیر خم نداشت . دوم اینکه اگر او رهبر بعد از رسول خدا بود چرا فریاد نزد و ماجرای نصب خود را در غدیر نگفت ؟ و باز غافل از اینکه در سراسر نهج البلاغه و کلمات حضرت علی ناله ها و فریاد ها مطرح است ولی صاحب المنار گویا آن ناله ها را نشنیده است .



برچسب‌ها: امامت و ولایت،

تاریخ : چهارشنبه 90/11/5 | 9:0 صبح | نویسنده : میلاد غنی زاده | نظر

سه پیغمبر در بچگی پیغمبر شدند. حضرت سلیمان، حضرت عیسی، حضرت یحیی. قرآن هم راجع به یکی اشاره می‌کند و می‌فرماید: «وَ آتَیْناهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا» (مریم/12). این سه پیغمبر در بچگی پیغمبر شد، سه امام هم در بچگی امام شدند. امام جواد(ع)، امام هادی(ع)، امام زمان(ع). (صلوات حضار)
علم امامان(علیهم السلام) از سرچشمه علم الهی
برای بچه‌ها خواسته باشیم حرف بزنیم، می‌گوییم: گاهی وقت‌ها یک دوربین موبایل عکسی می‌گیرد که یک دوربین ده، بیست کیلویی، سی‌کیلویی، همان عکس را می‌گیرد. یعنی دوربین لازم نیست که بزرگ باشد، تا عکسش خوب باشد. گاهی دوربین‌های کوچک عکس‌های خوبی می‌گیرند.
حدیث داریم «یَتَوَارَثُ أَصَاغِرُنَا عَنْ أَکَابِرِنَا» (کافی/ج1/ص320) کوچک ما فتوکپی بزرگ ما است. یعنی اینطور نیست که حالا که کوچولو است، علمش هم کم باشد. چون علم اینها به خاطر اتصال به علم خداست. مثل برق، لامپ کوچک یا لامپ بزرگ وقتی وصل به برق شد برق را جذب می‌کند. چه کوچک باشد و چه بزرگ.  راجع به امام زمان یک مثل زدم، لابد در تلویزیون شنیده‌اید. شما فلش کامپیوتر را دیدید چقدر است. اندازه‌ی یک تخمه‌ی کدو است. این فلش کامپیوتر را به کامپیوتر می‌زنی بعد از چند ثانیه همه‌ی علوم از آن کامپیوتر وارد این می‌شود.
خوب چطور یک مهندس، یک انسان، چیزی ساخت که علوم از آن فلز به این فلز منتقل شد. خدای بشر نمی‌تواند علم امیرالمؤمنین را به بچه‌ی دو ساله منتقل کند؟ یعنی بچه‌ی دوساله از فلش کامپیوتر کمتر است؟ یا قدرت خدا از قدرت مهندس کمتر است؟ میلیون‌ها از این مهندس‌ها را خود خدا ساخته است. مهندسین ما روی جماد کار می‌کنند، خدا روی آب کار کرد. انسان از آب آفریده شده است. نطفه! تمام مهندسین ما زیر برق کار می‌کنند، خدا در تاریکی‌های شکم مادر، روی آب نقاشی کرد. این هم چه ساخت! انسان ساخت. این هم با چند دستگاه، قلب، کلیه، ریه، بینایی، شنوایی، یعنی 40، 50 تا دستگاه را متناسب، متمرکز، همه را با هم هماهنگ در یک بدن. یک زنبور عسل سه تا کارخانه را با خودش حمل می‌کند. زنبور عسل چقدر می‌ارزد؟ در بدن این هم کارخانه‌ی عسل‌سازی است، هم کارخانه‌ی زهرسازی است، هم کارخانه‌ی موم سازی. یعنی یک زنبور که حرکت می‌کند سه تا کارخانه دارد بالای سر شما می‌رود. خدای بشر نمی‌تواند علم را از چیزی به چیزی منتقل... ما چقدر دانشمند داشتیم که علامه و دانشمند بودند یک مرتبه هرچه بلد بودند فراموش کردند. به همان دلیل که خدا می‌تواند بگیرد، خدا می‌تواند بدهد.
امام جواد بچه بود یک کسی اسباب بازی برایش آورد، فرمود: «مَا لِهَذَا خَلَقَنِی اللَّه‏» (بحارالانوار/ج50/ص58) درست است سن من کم است اما خدا من را برای بازی خلق نکرده است. «مَا أَنَا وَ اللَّعِب‏» مرا چه کار به بازی؟



برچسب‌ها: امامت و ولایت،امام هادی (ع)،

تاریخ : دوشنبه 90/10/26 | 9:0 صبح | نویسنده : میلاد غنی زاده | نظر

چند وقته که برام یه سوال پیش اومده ...

بعد از رحلت رسول گرامی اسلام (ص ) ، برای دریافت شریعت ، طبیعتا باید به صحابه و مسلمانان آن زمان مراجعه کنیم ولی در صورت اختلاف بین خود صحابه چطور ؟؟

آیا پیامبر ، قرآن و دین در این مورد مطلبی عرضه داشته اند ؟؟؟

در پی این سوال و پاسخش بودم که یه مطلبی رو پیدا کردم که براتون گذاشتم ...اگه شما هم مطلبی دم دست دارید معرفی کنید حتما استفاده می کنم...متشکر

ترمذى، از جابربن عبدالله انصارى نقل مى کند که گفت: «رأیت رسول الله(صلى الله علیه وآله)فی حجته یوم عرفة و هو على ناقته القصواء یخطب، فسمعته یقول: یا أیها الناس! قد ترکت فیکم ما ان اخذتم به لن تضلّوا: کتاب الله وعترتى أهل بیتى»؛(1) «در حجة الوداع روز عرفه رسول خدا(صلى الله علیه وآله) را دیدم در حالى که بر شتر خود «قصواء» سوار بود و خطبه مى خواند. شنیدم که فرمود: اى مردم! من در میان شما دو چیز گرانبها مى گذارم که اگر به آن دو چنگ زنید هرگز گمراه نخواهید شد: کتاب خدا و عترتم».
مضمون این حدیث را سى و چهار نفر از صحابه نقل کرده اند و نیز دویست و شصت و شش نفر از علماى اهل سنت در کتب خود به آن اشاره نموده اند.
حاکم نیشابورى، به سند خود از جابر، نقل مى کند که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: «أنا مدینة العلم وعلى بابها فمن أراد العلم فلیأتها من بابها»؛(2) «من شهر علمم و على دروازه آن است، هر کس که اراده کرده است شهر علم را دریابد باید از درب آن وارد شود.»
و نیز رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: «أنا دار الحکمة وعلى بابها»، «من خانه حکمت هستم و على درب آن است».
مضمون این حدیث را ده نفر از صحابه، پانزده نفر از تابعین و ده ها نفر از علماى اهل سنت نقل کرده اند.
پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) فرمود: «مثل أهل بیتى کسفینة نوح، من تخلف عنها زخّ فی النّار»؛(3) «مثل اهل بیت من مثل کشتى نوح است، هرکس از آن تخلف کند درآتش قرار خواهد گرفت.»
این حدیث را هشت نفر از صحابه؛ هفت نفر از تابعین، و صد و پنجاه نفر از علماى اهل سنت نقل کرده اند.
حاکم نیشابورى از ابن عباس نقل مى کند که پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «النجوم أمان لأهل السماء من الغرق واهل بیتى أمان لأمتى من الاختلاف، فاذا خالفتها قبیلة من العرب اختلفوا فصاروا حزب ابلیس»؛(4) «ستارگان، امان بر اهل زمینند از غرق شدن. و اهل بیت من امان این امت از اختلافند، اگر قبیله اى از عرب با اهل بیتم مخالفت نمایند بین خودشان اختلاف شده و از گروه شیطان محسوب خواهند شد».
این حدیث را گروه زیادى از علماى اهل سنت نقل کرده اند.
رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: «رحم الله علیاً، اللّهمّ ادر الحق معه حیثما دار»؛(5) «خدا رحمت کند على را، بار خدایا! هر جا على است حق را با او قرار بده».
حاکم نیشابورى از ام سلمه نقل مى کند که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: «علىّ مع القرآن و القرآن مع علىّ، لن یفترقا حتّى یردا عَلَىّ الحوض»؛(6) «علىّ با قرآن و قرآن باعلىّ است، این دو از یکدیگر جدا نمى شوند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند».
این حدیث را بیست و سه نفر از صحابه، و ده ها نفر از علماى اهل سنت نقل کرده اند.
آیات و روایاتى که در شأن اهل بیت(علیهم السلام) ذکر شد، نه تنها فضیلتى براى آنان محسوب مى شود بلکه از آنجا که این فضایل انحصارى آنان است دلالت بر افضلیت و برترى آنان بر دیگران دارد، و طبق نصّ عدّه اى از اهل سنت؛ همچون ابن تیمیه امامت حقّ افضل امت است.(7)

منابع
1. صحیح ترمذى، ج 5، ص 621.
2. مستدرک حاکم، ج 3، ص 136.
3. نهایة ابن اثیر، ماده زخّ.
4. مستدرک حاکم، ج 3، ص 149.
5. مستدرک حاکم، ج 3، ص 135 و صحیح ترمذى، ج 5، ص 592.
6. مستدرک حاکم، ج 3، ص 34.
7 ـ على اصغر رضوانى، پاسخ به شبهات، ص 29.



برچسب‌ها: امامت و ولایت،

تاریخ : دوشنبه 90/10/12 | 2:0 عصر | نویسنده : میلاد غنی زاده | نظر

آیه اولوالامر یکی از آیات مهم و اساسی قرآن می باشد که دیدگاه اجتماعی و سیاسی مسلمانان را کامل می کند. در این آیه بیان شده است که انسان ها باید در امورات زندگی اجتماعی خود، جهت رسیدن به خوشبختی و سعادت از چه کسانی اطاعت نمایند. این آیه مسئله اساسی زندگی اجتماعی مسلمانان یعنی چگونگی اطاعت و فرمانبرداری از رهبران دینی و لزوم این اطاعت را بیان نموده است. اولوالامر و صاحب الامر از قرآن سوره نساء آیه 59 گرفته شده است: "یا ایّها الذین آمنوا أطیعوا الله و اطیعوا الرّسول واولی الامر منکم فانّ تنازعیم فی شیءٍ فردّوه الی الله والرّسول ان کنتم تومنون بالله والیوم الاخر ذلک خیرٌ و احسن تأویلاً". ای کسانی که ایمان آورده اید از خدا اطاعت نمایید، و از رسول و صاحبان امر اطاعت کنید، اگر در موضوعی نزاع داشتید به خدا و رسول مراجعه کنید. اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید، این کار برای شما خوب و عواقب نیکویی در بردارد. ‏ آیه مذکور دلالت می کند که بر مومنان واجب است از سه نفر اطاعت نمایند: خدا، رسول و اولوالامر. اطاعت از این سه نفر برای تمامی مسلمانان واجب می باشد چرا که خصیصه مشترک این سه، مصونیت از گناه و خطا و اشتباه می باشد. وجوب اطاعت خدا یکی از احکام عقلی وجدانی است، عقل هر کس گواهی می دهد که بشر باید در مقابل احکام و قوانین الهی خاضع و مطیع باشد و بدون چون و چرا آنها را به کار بندد، زیرا خدا خالق و مالک همه موجودات می باشد و اختیار دار آنهاست. اگر برایشان وظیفه ای تعیین کرد باید عمل کنند. احکام و قوانین خدایی مستقیماً به دست مردم نمی رسد بلکه به وسیله پیغمبران فرستاده می شوند، پیغمبر قانونگذار و تشریع کننده نیست، هیچ حکم و قانونی را از پیش خود برای مردم تشریع نمی کند. بلکه کلیه احکام و قوانین دین را از راه وحی دریافت می کند و از جانب خدا به مردم ابلاغ می نماید. انسان ها باید بدون چون و چرا از احکام و قوانین الهی که خداوند یگانه از طریق وحی و کتاب آسمانی قرآن برای آنها مشخص نموده است، اطاعت نمایند. هر چند فلسفه و حکمت بسیاری از این قوانین و آیات برای آنها قابل درک نباشد چرا که علم و درک خداوند از تمامی مسائل و موجودات جهان هستی نامحدود و فوق تصور انسان است. ‏ خداوند در سوره نجم آیه 4 می فرماید: "و ما ینطق عن الهوی انّ هو الّا حیٌ یوحی علّمه شدید القوی". پیغمبر از پیش خود سخن نمی گوید، هر چه می گوید فقط وحی است، فرشته به او تعلیم داده است. پس بر مردم لازم است که احکام و قوانین دین را از پیغمبر بشنوند و عمل کنند. به کار بستن آنها عبارت است از اطاعت خدا که به حکم عقل و تأیید قرآن واجب است. آیه دلالت می کند که اطاعت از رسول خدا (ص) نیز واجب و لازم است. اطاعت از رسول، در ردیف اطاعت از خدا قرار گرفته و نباید غیر از آن باشد، معلوم می شود پیغمبر نیز دارای احکام و دستورهای مخصوص بوده بدان جهت واجب الاطاعه است. ‏ رسول خدا (ص) علاوه بر مقام دریافت احکام خدا و ابلاغ آنها موظف بود احکام و قوانین الهی را در بین مسلمانان اجرا کند، جلوی تعدیات و مفاسد را بگیرد، امنیت و نظم عمومی را بر قرار سازد، اسباب رفاه و آسایش عموم ملت را فراهم نماید، در راه خدا ترقی و عظمت اسلام و مسلمانان کوشش کند، و به طور کلی به وسیله قوانین اجتماعی اسلام، امور اجتماعی اسلام، امور اجتماعی و سیاسی مسلمانان را به بهترین وجه اداره کند؛ یعنی از جانب خدا مأموریت داشت که بر مسلمانان حکومت و زمامداری کند. لزوم حاکم و حکومت اسلامی برای مسلمانان و اجرای احکام و قوانین الهی جهت حفظ و تامین سعادت و خوشبختی دنیوی و اخروی مسلمانان است. ‏ لازمه حکومت این است که احکام و فرمان هایی صادر کند و طبق مصالح و احتیاج های گوناگون و حوادث و پیشامدهای متغیر دستورهایی بدهد مانند تعیین و نصب فرمانداران و قضات، دستور جهاد و دفاع، عزل و نصب فرماندهان سپاه، دستورهای مخصوص برای جهاد و پیروزی، ایجاد نظم و انضباط در بین دستگاه دولت اسلامی، جعل و تدوین احکام ضروری در حدود و شعاع احکام الهی و به طور کلی صادر کردن هر حکمی که برای اداره ملت ضرورت پیدا می کند. ‏ این قبیل احکام را احکام ریاستی می نامیم. رسول خدا حق داشت بر طبق مصالح عمومی هر حکمی را که لازم بداند صادر فرماید. در همین احکام است که قرآن کریم رسول اکرم را در ردیف خدا قرار داده و اطاعتش را واجب نموده است، چنان که در آیه مذکور خواندیم.

ادامه مطلب...

برچسب‌ها: امامت و ولایت،

تاریخ : جمعه 90/10/2 | 9:0 صبح | نویسنده : میلاد غنی زاده | نظر

خطبه ی غدیر یکی از معتبرترین و پرمحتواترین منابع اصیل اسلامی است که مبانی اصیل اعتقادی را به صورت یک دوره ی فشرده مطرح می نماید؛ اصول خداشناسی و توحید، نبوت، امامت و حتی مباحث معاد و زندگی اخروی. در واقع این خطبه خود درسنامه ی کاملی از همه ی اعتقادات اسلامی است که به صورت مستدل و موثق از زبان پیامبر اسلام (ص) برای همیشه ی تاریخ بیان گردیده است.

توحید و خداشناسی در خطبه ی غدیر:

شاید اغراق نباشد اگر بگوییم که پیامبر اکرم (ص) در این خطبه به عالی ترین مضامین خداشناسی و توحید اشاره نموده است؛ مفاهیم بلندی که حتی امروز نیز بندرت با همه ی رشد در کسب کمالات و معارف از درک صحیح و عمیق آنها قاصر است. بیان صفات و اعماء الهی در نهایت شگفتی و زیبایی هنری است که به خوبی در تابلوی غدیر خود را نشان می دهد.امیدواری به رحمت او و خوف از گناهان و عقوبت آن ها. هرگاه انسان در تعادل میان امیدواری و هراسان بودن باشد جا پای قدمهای نبی خود گذارده و می تواند ضامنی برای عملکرد خود داشته باشد و اما اگر از هر طرف پایش لغزید و خوفش زیاد شد بدون امیدواری به فضل و احسان پروردگار، در آن صورت یأس و نومیدی جای خود را به امیدواری می دهد و بر اساس آموزه های قرآنی یأس از رحمت خداوند از کارهای شیطان است .  خدایی که تنها او شایسته ی ستایش است، پروردگاری که در عظمت یکتا و در وحدانیّت بی همتاست، سلطنت او با عظمت و در اداره ی امور خلایق مقتدر و به همه ی مخلوقات دانا و در همه جا حاضر و ناظر و قدرت او بر همه موجودات غالب است؛ الحمدالله الذی علا فی توحّده و دنی فی تفرّده و جلّ فی سلطانه و عظم فی ارکانه و احاط بکل شیء علماً و هو فی مکانه و قهر جمیع الخلق بقدرته و برهانه. شاید بتوان گفت مجموعه صفاتی که رسول اکرم (ص) از خداوند متعال در این خطبه ی شریف به بیان آنها می پردازند، آینه ی صاف و روشنی از پروردگار به دست می دهد که بنده بداند با چه خدایی روبه رو است! خدایی که در مواجه با او همچون نبی رحمت باید گفت که با علاقه بندگی و اطاعت او را می نماییم و از عذاب او می ترسیم. زیرا او خدایی است که از عذاب او هیچ کس ایمنی ندارد و جور و ستم بر هیچ کس نخواهد فرمود: رغبه فی طاعته و خوفاً من عقوبته لأنّه الله الذی لایؤمن مکره و لایخاف جوره.

  ادامه مطلب...

برچسب‌ها: امامت و ولایت،

تاریخ : سه شنبه 90/8/24 | 9:0 صبح | نویسنده : میلاد غنی زاده | نظر

در آیه 119 از سوره توبه می خوانیم که : یا ایها الذین آمنوا اتقو الله و کونوا مع الصادقین

آقای فخر رازی در تفسیر این آیه می فرماید : آیه دلالت دارد بر این که شخص جایز الخطا ، واجب است به کسی اقتدا کند که معصوم است و معصومین کسانی هستند که خداوند متعال آن ها را صادقین نامیده است . پس این آیه دلالت می کند بر اینکه افراد جایز الخطا از صادقین فاصله نگیرند تا صادقین مانع خطای آنان شوند . و این معنا در هر زمانی ثابت است . پس در هر زمانی باید معصومی وجود داشته باشد . همچنین ایشان در ذیل آیه تطهیر ثابت می کنند که حضرت علی و حضرت زهرا و حسنین علیهم السلام اجمعین معصوم اند .

صاحب احقاق الحق نیز می نویسد که : از اینکه خداوند امر کرده است که از صادقین متابعت کنید معلوم میشود که صادقین معصوم اند ، زیرا امر به متابعت غیر معصوم به نحو اطلاق قبیح است و از خداوند قبیح صادر نمی شود . در بین اصحاب نیز به غیر از علی (ع) کسی معصوم نبود و این مطلب نیز واضح است پس همه مکلف اند که از او متابعت نمایند.

و السلام علی من اتبع الهدی



برچسب‌ها: امامت و ولایت،

تاریخ : دوشنبه 90/8/9 | 10:41 عصر | نویسنده : میلاد غنی زاده | نظر

عمرو بن عبید (80ـ143) دومین متکلم برجسته معتزله است که پس از واصل بن عطا (80ـ131) رهبری معتزله را در علم کلام بر عهده داشت. وی مجلس موعظه و درس مهمی در مسجد بصره داشت که در زمینههای احکام، عقاید و اخلاق دینی با مخاطبان و شاگردان خود سخن می‌گفت.

هشام بن حکم[3] از یاران و شاگردان به نام امام صادق و امام کاظم ـ علیهما السلام ـ بود و در فن مناظره مهارت فوق‌العاده‌ای داشت، وی از شهرت عمرو بن عبید و مجلس درس او در بصره و عقاید وی در باب امامت مطلع شد، از این رو مدینه را به قصد بصره ترک گفت، و در مجلس درس عمرو حاضر شد، و پس از اجازه گرفتن از او و موافقت عمرو، سؤال خود را به این صورت مطرح کرد:

آیا تو چشم داری؟!

عمرو گفت: با این که خود می‌بینی من چشم دارم، چرا چنین سؤالی را مطرح می‌کنی؟

هشام گفت: پرسشهای من از این قبیل است.

عمرو گفت: با این که چنین سؤالی احمقانه است، ولی می‌توانی مطرح کنی.

هشام: آیا تو چشم داری؟

عمرو: آری.

هشام: با آن چه می‌کنی؟

عمرو: رنگ‌ها و افراد را با آن می‌بینم.

هشام: آیا تو بینی داری؟

عمرو: آری.

ادامه مطلب...

برچسب‌ها: امامت و ولایت،

تاریخ : دوشنبه 90/8/9 | 12:1 صبح | نویسنده : میلاد غنی زاده | نظر

یکی از اشتباه های اساسی که احیانا بعضی از متکلمان مرتکب آن شده اند و امروز هم خیلی تکرار می شود ، این است که امامت را با حکومت به یک معنا گرفته اند ؛ در حالی که حکومت یکی از فروع و شاخه های بسیار کوچک امامت است . این اشتباه باعث کج فهمی های بسیاری در این خصوص شده است که آیا امامت موروثی است یا انتخابی ؟ مشروعیت آن به رای مردم است یا انتخاب خداوند ؟

در تفکر شیعی حکومت یکی از شئون امامت است و با وجود امام معصوم جای حکومت کردن کس دیگری نیست ؛ همچنان که با وجود پیامبر اکرم هیچ کس حق حکومت نداشت .



برچسب‌ها: امامت و ولایت،

تاریخ : یکشنبه 90/7/24 | 9:59 عصر | نویسنده : میلاد غنی زاده | نظر

 امام مرجعی است برای حل اختلاف ، شاخصی است برای حل اختلافاتی که منشا آن هم خود علما هستند . به عبارت دیگر قرار گرفتن عالمان در مسند تبلیغ ، استنباط و تفسیر دین لاجرم در پی دارنده ی فهم ها ، گرایش ها و تفسیر های مختلف و متعارض از دین خواهد شد و بدون وجود مرجعی که از حجیت و عصمت در فهم و تبیین دین بر خوردار باشد و رای او فصل الخطاب همه آرای متعارض باشد ؛ اختلاف از میان امت ها دامن برنمی چیند . بنابراین تصحیح و بازپیرایی فهم دین و حفظ و انسجام جامعه دینی در گرو وجود امام معصوم و رهبری ها و هدایت های اوست . بنابراین دوام و پایندگی اسلام با امامت قرین است و از همین رو در نگاه قرآن کریم امامت از ارکان مهم دین و شرط اکمال آن است .



برچسب‌ها: امامت و ولایت،

تاریخ : دوشنبه 90/6/21 | 9:47 عصر | نویسنده : میلاد غنی زاده | نظر

اگر یک دستگاه فنی به جایی فرستاده شود باید همراه آن متخصص آن دستگاه نیز وجود داشته باشد ؛ وگرنه در استفاده از آن دستگاه با مشکل مواجه خواهند شد . از نظر شیعه امام یعنی کارشناس دین ، البته کارشناسی حقیقی که به گمان و اشتباه نیافتد و خطا نکند . پس از پیامبر باید تا مدتی کارشناسان الهی در بین مردم باشند تا اسلام را به خوبی به مردم بشناسانند . علما از این مطلب به لطف الهی تعبیر می کنند . بدین معنی که چون وجود امام برای هدایت بشر مفید است ، لطف الهی اقتضا می کند تا از سوی خدا عنایتی شود و چنین شخص و کارشناسی برای مردم مشخص و تعیین شود .



برچسب‌ها: امامت و ولایت،

تاریخ : دوشنبه 90/6/21 | 9:41 عصر | نویسنده : میلاد غنی زاده | نظر
.: Weblog Themes By VatanSkin :.