حدیث ثقلین که به تواتر یا سند قطعی ثابت شده « کتاب الله و عترتی، اهل بیتی » است ولی حدیث ثقلین گونهای دیگر نیز روایت شده است که پیامبر(ص) فرمود: من دو چیز در میان شما گذاشتم اگر به آن متمسک شوید گمراه نمیشوید، کتاب خدا و سنت من. و آن دو از هم جدا نمیشوند تا آنکه درکنار حوض کوثر بر من وارد شوند.»
اولا روشن است که حدیث اول (کتاب الله و عترتی) حدیث متواتر و لا اقل مشهور مستفیض قطعی است و قابل قیاس و معارضه نیست با حدیثی که در هیچ یک از صحاح سته نیامده و در کتب دیگر به صورت مرسل یا یه سند ضعیف نقل شده و انگیزه های سیاسی از طرف خلفا برای جعل آن بود.
ثانیا:اگر سرگذشت غمانگیزی که تدوین و نقل سنت شریفه را بدانیم که چگونه از ابتدا مورد بیمهری خلفا قرار گرفته و با شعار « حسبنا کتاب الله » از نقل آن جلوگیری و صحابه را پرهیز میدادند به ویژه مناقب و فضائل اهلبیت ممنوع بود، و بر عکس راویان را بر جعل روایات مخالف آن تشویق مینمودند، آنگاه به مدت صد سال از تدوین آن جلوگیری نمودند.
اگر حدیث دوم (کتاب الله و سنتی) صحیح و سنت این همه مهم باشد چرا عمر در لحظات آخر عمر پیامبر با گفتن حسبنا کتاب الله از نوشتن سنت (حدیث) جلوگیری کرد؟ و آنچه سنت مکتوب از پیامبر بر جای ماند، چرا ابوبکر آن را آتش زد؟
بلکه ابوبکر بالای منبر از نقل شفاهی سنت آن حضرت منع کرد و گفت: لا تحدثوا من رسول الله شیئاً.
از پیامبر چیزی نقل نکنید هرگاه مسئلهای از شما پرسیدند بگویید قرآن برای ما کافی است! حلال آن را حلال بشمارید و حرام آن را حرام بشمارید! [تذکره الحفاظ ذهبی ج 1 ص 33]
و چرا به مدت صد سال خلفای اولیه از نوشتن این یادگار گران سنگ پیامبر جلوگیری کردند؟ بلکه بسیاری از علمای اهلسنت این منع تدوین را به پیامبر نسبت دادند؟
آیا معقول است پیامبر سنتش را به عنوان یادگار واجبالاتباع خود معرفی نماید ولی از ضبط و تدوین آن جلوگیری نماید تا صحابه و تابعین او مجبور باشند بر اثر نبودن نص نبوی در مسائل به قیاس و استحسان و مصالح مرسله و سد ذرایع پناه برند؟
آیا با وجود حدیث (کتاب الله و سنتی) جلوگیری از تدوین سنت رسول سفیهانه نیست؟
ثالثاً: سنت نیاز به حافظ و مفسر دارد زیرا همانگونه که قرآن دارای ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه و خاص و عام است، حدیث نیز همین مشخصات را به اضافه عدم ضبط و اختلاف در نقل و نقلهای دروغ دارد. بلکه روایات دروغ به اعتراف محدثان بزرگ بیش از احادیث صحیحه بود ولی قرآن دست نخورده و صحیح به دست ما رسیده، اختلاف تنها در تفسیر آن است. با این حال قرآن نیازمند مفسرانی است که مانع اختلاف بوده و همه امت آنان را بپذیرند و تفسیر آنان حجت باشد و آن مفسران طبق حدیث ثقلین اهلبیت آن حضرت هستند.
بلکه سنت بیش از قرآن نیازمند حافظ و مفسر است تا مرجع امت در اصل سنت و تفسیر آن باشد. زیرا قران و سنت صامت مانع اختلاف امت نیست و نیازمند یادگار دیگر یعنی اهلبیت هستیم.
رابعاً: حدیث دوم (کتاب الله و سنتی) با معیارهای رجالی اهلسنت هم ضعیف و بیاعتبار است. زیرا این حدیث از سه نفر از صحابه یعنی ابن عباس و ابو هریره و ابو سعید خدری و در چهار مصدر اولیه حدیثی یعنی موطأ مالک، مستدرک حاکم، تمهید ابن عبدالبر و سنن بیهقی آمده است. و دیگران از این چهار نفر نقل کردهاند.
و چون این حدیث موافق سیاست و مذهب حاکم است، فراوان در کتب و خطبهها تکرار می شود، تا سفارش اصلی پیامبر اکرم تحت الشعاع و فراموش شود. اینک به بررسی سند این احادیث به ترتیب تاریخ تدوین آن میپردازیم.
برای مشاهده ادامه مطلب اینجا کلیک نمایید ...
برچسبها: امامت و ولایت،