عمرو بن عبید (80ـ143) دومین متکلم برجسته معتزله است که پس از واصل بن عطا (80ـ131) رهبری معتزله را در علم کلام بر عهده داشت. وی مجلس موعظه و درس مهمی در مسجد بصره داشت که در زمینههای احکام، عقاید و اخلاق دینی با مخاطبان و شاگردان خود سخن میگفت.
هشام بن حکم[3] از یاران و شاگردان به نام امام صادق و امام کاظم ـ علیهما السلام ـ بود و در فن مناظره مهارت فوقالعادهای داشت، وی از شهرت عمرو بن عبید و مجلس درس او در بصره و عقاید وی در باب امامت مطلع شد، از این رو مدینه را به قصد بصره ترک گفت، و در مجلس درس عمرو حاضر شد، و پس از اجازه گرفتن از او و موافقت عمرو، سؤال خود را به این صورت مطرح کرد:
آیا تو چشم داری؟!
عمرو گفت: با این که خود میبینی من چشم دارم، چرا چنین سؤالی را مطرح میکنی؟
هشام گفت: پرسشهای من از این قبیل است.
عمرو گفت: با این که چنین سؤالی احمقانه است، ولی میتوانی مطرح کنی.
هشام: آیا تو چشم داری؟
عمرو: آری.
هشام: با آن چه میکنی؟
عمرو: رنگها و افراد را با آن میبینم.
عمرو: آری.
هشام: با آن چه کاری انجام میدهی؟
عمرو: بوییدنیها را میبویم.
هشام: آیا تو دهان (زبان) داری؟
عمرو: با آن طعمها را میچشم.
هشام: آیا تو گوش داری؟
عمرو: آری.
هشام: با آن چه میکنی؟
عمرو: با آن صداها را میشنوم.
هشام: آیا تو قلب (قوه درک و فهم) داری؟
عمرو: آری.
هشام: با آن چه کاری انجام میدهی؟
عمرو: کارهایی را که اعضاء و حواس یاد شده من انجام میدهند، از یکدیگر تمیز میدهم.
هشام: آیا داشتن خود آن اعضاء و جوارح برای انجام کارهایشان کافی نیست؟
عمرو: خیر.
هشام: چرا کافی نیست. با این که آنها صحیح و سالم میباشند؟
عمرو: هرگاه برای جوارح و حواس شک و تردیدی در مورد کار خویش رخ دهد، به قلب رجوع میکنند، و این قلب است که شک را برطرف کرده و یقین را جایگزین آن میکند.
هشام: بنابراین، خداوند قلب را آفریده است تا شک و تردید جوارح را برطرف کند؟
عمرو: آری.
هشام: پس وجود قلب (مرکز فهم و نظارت بر اعضاء) ضروری است، و بدون آن حواس به یقین نمیرسند؟
عمرو: آری.
هشام: بنابراین، خداوند ـ تبارک و تعالی ـ برای جوارح تو امام و راهنما قرار داده، تا درست را از نادرست تشخیص داده و شک و تردید را برطرف سازد، در این صورت چگونه خلق خویش را در شک و تردید و اختلاف رها کرده، و امام و راهنمایی که در شک و اختلاف به او رجوع کنند، برای آنان تعیین نکرده است؟
برچسبها: امامت و ولایت،