سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دوستی پیشنهاد داد امسال آجیل نخریم. دوستی گفت هزینه خرید آجیل یا قسمتی از آنرا به نیازمندان اختصاص بدهیم. دوست دیگری گفت این مطلب را با اس ام اس به دوستان دیگر خبر بدهیم و در نهایت دوستی از بنده خواست آنرا به زبانی خودمانی در دنیای مجازی منتشر کنم تا برد بیشتری در جامعه پیدا کند.


.

.

.



محمد صادق خلج: سلام هموطن. به زبانی ساده مینویسم . به همان زبانی که در کوچه و خیابان با همدیگر حرف میزنیم ... خلج در ادامه مطلب ارسالی خود به بولتن نیوز نوشته است: خوشبختانه موضوع نخریدن آجیل و تنقلات غیر ضروری این روزها به صورتی فراگیر در جامعه مطرح شده و این مسئله پاسخی مثبت در سطح جامعه به همراه داشته است. اما لابلای صحبت های مردم گاهی آدرس های غلط هم از طرف کسانی که منافع خود را در خطر میبینند و یا هر آبی را گل آلود میکنند تا شاید ماهی مناسبی به دام اندازند دیده میشود که همین موضوع باعث شد تا این نوشتار را خطاب به هم وطنانم بنویسیم .
حدود 20 روز قبل بنده و همکارانم در بیمارستان آیت الله کاشانی شهرکرد با یک تضاد عجیب روبرو شدیم . تضادی که به شکل روزمره برای همه ما اتفاق می افتد . شاید ندانید که دومین روستای پلکانی ایران در استان چهارمحال و بختیاری قرار گرفته است . روستای دوردست و دورافتاده با حداقل امکانات در محیط طبیعی خشن و وحشی با زمستانهای پر برف و سرمای گاهاً تا 30 درجه زیر صفر.
متاسفانه تعداد زیادی از خانه های این روستا در آتش سوزی اوایل فصل سرما از بین رفته یا آسیب جدی دیدند و مردم زمستان سرد و وحشی منطقه را در اقامتگاه های موقت به سر میبرند. درست مانند آن چیزی که در ورزقان و اهر وجود دارد .

تضاد فکری ما این بود: خبری از بازسازی روستای سر آقاسید کوهرنگ در اخبار و متعاقب آن خبر گران شدن بی رویه آجیل.

مثل همه ما هم مدتی به صحبت در این موضوعات مشغول شدیم و اینکه چرا دلال ها انقدر بی باکانه و وقیحانه هر کاری دوست دارند انجام می دهند . اینکه با اضافه سود آجیل که در جیب دلالان میرود چند روستا را میتوان بازسازی نمود . اینکه در این گیر و دار گرانی میتوان چند صد هزار تومان هزینه عید را کاست و در جای ضروری تری خرج کرد و ....

دوستی پیشنهاد داد امسال آجیل نخریم . دوستی گفت هزینه خرید آجیل یا قسمتی از آنرا به نیازمندان اختصاص بدهیم . دوست دیگری گفت این مطلب را با اس ام اس به دوستان دیگر خبر بدهیم و در نهایت دوستی از بنده خواست آنرا به زبانی خودمانی در دنیای مجازی منتشر کنم تا برد بیشتری در جامعه پیدا کند . متنی به زبان کوچه و بازار تهیه شد و از طریق گروه های اینترنتی پر بیننده توزیع شد. تقریباً عمده همان متنی که در سایتهای مختلف مشاهده میشود .

خوشبختانه تعدادی از مدیران سایت ها و گروه های دنیای مجازی لبیک گفته و مطلب را منتشر نمودند و متعاقب آن به طرق مختلف اطلاع رسانی عمومی توسط خود مردم عزیز انجام شد . کار به آنجا رسید که دولت هم واکنش نشان داد ( که البته بنده آنرا کامل و کافی نمیدانم ) و بالا رفتن قیمت آجیل متوقف و حتی کاهش آن نیز به وقوع پیوست .

در این چند روز که این موضوع و بازخورد آنرا پیگیری میکنیم ، گاهی نکاتی میبینیم که نیازمند توضیح مسئله است و در ادامه به اختصار پاره ای از این موضوعات بیان میگردد .


1) چرا آجیل؟ این سوالی پر تکرار بود و جوابهای زیادی دارد که اغلب از طرق سایر هم میهنان داده شده است . آجیل انتخاب شد چون ضروری نیست و میشود هزینه یک امر غیر ضروری را بدون آنکه ضرری خاص به زندگی افراد وارد شود به امر مهم دیگری اختصاص داد. طبیعتاً نخریدن برنج یا مرغ یا میوه فراخوانی بی ثمر بود . البته همان موارد هم جای بحث و کار دارد . که اگر موضوع آجیل نتیجه بخش باشد می توانیم در امور مهمتر هم اقدام کنیم


2) چه کسی (جریانی / سرپرستی / ... ) پشت این قضیه است؟
باور کنید همانطوریکه در ابتدای نامه اولیه هم نوشتیم این مسئله نه سیاسی است و نه سمت و سوی خاصی دارد و نه قصد اتهام زنی و محاکمه کسی را دارد. تصور لرزیدن کودکان و زنان و مردان در سرمای شدید داخل چادر ، تصور در آغوش کشیدن احشام برای یخ نزدن در سوز و سرمای شبانه ( که شاید در تصور بسیاری نگنجد )، تصور نگاه های پر حسرت کودکان به ویترین مغازه ها ، تصور نداشتن یک لباس ساده و ارزان نو در ابتدای سال، تصور کیلومترها راه رفتن در یخ و برف برای رسیدن به مدرسه با کفش لاستیکی سوراخ و تصوراتی از این دست در کنار تصور میلیاردها تومان پول بی زبان و بادآورده با قهقهه مستانه دلالان ، تصور نکبتِ فکری زالو صفتانی که حتی به جان مردم هم رحم نمیکنند و تصور اینکه منشا این کوه های پول "خودِ ما" هستیم تمام انگیزه ما بود برای این کار .

3) سود این فراخوان چیست؟


تا همین جا هم این کار فواید بسیاری داشته است . عکس العمل دولت .جلوگیری از افزایش روزانه قیمت تنقلات که اگر اینگونه نبود چه بسا شب عید قیمت پسته به 100هزار تومان هم میرسید . کاهش قیمت که تا همین الان هم ملموس است . زنگ خطر برای دلالان ... . درصورت ادامه آن وضعیت ، برای خریدن 100 هزار تومان ( قیمت واقعی ) آجیل باید 400 هزار تومان پرداخت میکردیم .

الان باید 200هزار تومان پرداخت کنیم . تا همین جای کار هم اگر 15 میلیون خانواده 200 هزار تومان اضافه پرداخت داشتند رقمی سرسام آور را شاهد بودیم که البته هنوز هم به قیمتهای واقعی نرسیدیم. روی دیگر این جریان هم این است که بیاییم اختلاف این هزینه را در جایی ضروری خرج کنیم . در زندگی خودمان یا اطرافیانمان یا نیازمندان آبرومندی که این روزها نیازمندتر از گذشته هستند . میتوانیم لباس برای فزندانمان بخریم . میتوانیم دینی یا قسطی عقب افتاده را تادیه کنیم . میتوانیم یک تبلت کوچک برای نوجوانمان بخریم .میتوانیم به کودکان فامیل عیدی بدهیم . میتوانیم یک شب همه فامیل را به شام دعوت کنیم ...

یک نفر در همین روزها به بنده گفت : خدا خیرتان بدهد . من مانده بودم چطور نخریدن آجیل را به دلیل نداشتن پول کافی به خانواده ام توضیح بدهم ، نوشتار شما را نشان دادم و کمی صحبت کردیم و گفتم پول آجیل و تنقلات غیر ضروری عید هزینه فلان مورد ضروری زندگیمان میشود و در این فراخوان هم شرکت میکنیم و همه خانواده پذیرفتند و جانم خلاص شد . ما میگوییم اگر فقط یک مورد اینگونه اتفاق افتاده باشد که آبروی آبروداری خریده شده باشد این کار با تمام زحماتش ارزش دارد.

اگر 1 میلیون خانواده اختلاف قیمت 200 هزار تومانی آجیل شب عید خود را که ناشی از این فراخوانها و همت عامه مردم در انتشار آن بوده است برای بازسازی اهر و ورزقان خرج کنند مشکل آن منطقه کاملاً مرتفع خواهد شد. و یک نکته بسیار مهم هم اینکه مسلماً سود حاصل از این سودجویی بلافاصله بعد از عید در مسیر یک سودجویی دیگر به کار گرفته و هر بار فربه تر و فربه تر میشد .

4) مردم شرکت میکنند؟ مردم جمع من و تو و دیگریست. هر کسی باید اول از خودش شروع کند . جامعه آینه ماست . اگر زشتی میبینیم "خود شکن ... آیینه شکستن خطاست" . اگر دلالی میتواند اینگونه رفتار کند، شهامتش را از خود ما گرفته است . در این اوضاع و احوال خود ما هم بی تقصیر نیستیم . بالاخره از یک جایی باید شروع کرد. چه جایی بهتر از اینجا . مگر نه اینکه عید روز خانه تکانی دل هاست . روز نزدیکی دل هاست . روز صله رحم و رفع کدورت و زنگار از زندگی هاست . چه کاری قشنگتر از اینکه "لبخند را عیدی بدهیم".

مگر نه اینکه هر سال همزمان با لحظه تحویل سال دعا میکنیم : یا مقلب القلوب والابصار / یا محول الحول و الاحوال / یا مدبر اللیل و النهار / حول حالنا الی احسن الحال// چه جایی بهتر از اینجا که حالمان را به احسن الحال تبدیل کنیم.

5) آیا کشاورز آسیب میبیند؟ اصولاً عمده کشاورزان پس از برداشت محصول آن را میفروشند .اگر کشاورزی هم به قصد افزایش بی رویه قیمت محصول خود را انبار نموده اقدامی ناپسند انجام داده است . صد البته چون تولید کننده وابستگی کامل به بازار مصرف دارد موافق هیجاناتی که در آیتده بازار را به خطر می اندازد نیست و کشاورزان نیز از این مقوله مستثنی تیستند . در ضمن مطمئناً سود این کار در جیب دلال خواهد بود نه کشاورز.

6) میتوان عید را بدون آجیل یا تنقلات آنچنانی برگزار نمود. نبودن یا ساده بودن ظرف آجیل دلیل مناسبی برای کم شدن صله رحم نیست. حتی به نظر ما کاهش هزینه های برگزاری عید سبب افزایش رفت و آمد خواهد بود.

در پایان بر خود لازم میدانیم از تمام هموطنان خوب و بزرگوار که به شکل جدی یاریگر این فراخوان هستند تشکر و قدردانی نماییم، امید است که خداوند منان خیری و برکتی وافر در این اقدام قرار دهد.




تاریخ : سه شنبه 91/12/1 | 6:50 عصر | نویسنده : میلاد غنی زاده | نظر
.: Weblog Themes By VatanSkin :.